رازها را راز بگذار
یار را آزاد بگذار
آتشی بر دل بزن
یار را در ناز بگذار
شب نمی آید دگر
زلف ها را باز بگذار
درد را دیگر بسوز
ناله را در نای بگذار
روز و حالت گر بد است
یک سفر در کار بگذار
هر چه می خواهی نبر
ساز را در بار بگذار